چگونه وچیستی زندگی امروزی

جنگ و دعوا از زمان حضرت آدم بوده و وجود دارد. به راستی تا بحال  در تنگنای زندگی خود فکر کرده ایم که تا کجا و تا کی این کاراها برای ما انسان ها وجود خواهد داشت ما انسان ها که فقط به فکر سود خود هستیم و برای رسیدن به اهداف و منفعت های خود دست به زیان و آسیب رسبدن به اطرافیان هستیم گاها بوده که این آسیب رسانی ها به بدترین صورت و به دور از شرف و ذات انسان بوده است.گاهی اوقات ما فکر می کنیم که خیلی پخته و زرنگ روزگار هستیم ولی چنین نیست دست بالای دست بسیار است. جوان های امروزی که غرق در فضاهای مجازی هستند و زندگی و اوقات فراغت خود را در این فضاها می گذرانند دیگر تاب کار کردن در بیرون از خانه و حتی رفتن به بیرون را ندارند گویی که می خواهند در همین فضاها برای خود اشتغال ایجاد کنند و یک شبه ره هزار شب را بپیمایند و به زندگی آسوده دست پیدا کنند به راستی که اینجور افکار ها از کجا نشآت می گیرد و آیا عوامل بیرونی دارد یا عوامل درونی!؟

 حال اگر از این مطلب اشتغال و آسوده طلبی را کنار بگذاریم به  مسئله ازدواج می رسیم.اگر بخواهیم توصیف کوتاهی داشته باشیم به این پی می بریم که بیشتر افرادی که در فضای مجازی هستند به دنبال شریک زندگی خود می گردند و بدون هیچ اطلاعی از زمینه های مختلف اقدام به این کار می کنند 

،چرا که زحمت دادن به خود برای زندگی تعالی و سرشار از سیرت درونی را نمی دهند و فقط و فقط به دنبال ظاهر سازی زندگی هستند.

بی گمان کلمه مقدس عشق که درک آن را هرکس نتواند در ذهن خود بگنجاند را برده ایم زیر سوال،و از عشق خواسته های نا پایدار و نابود پذیر دنیوی را انتظار داریم چرا که حضور بی بدعت و بی تدبیر در فضاهای مجازی تفکر و اندیشیدن را از ما گرفته است